بی خیال ولی بر بام خیال

متن مرتبط با «باران» در سایت بی خیال ولی بر بام خیال نوشته شده است

شهر من( دل نوشته ی خودم)

  • شهر من گرم است و هوایش گرمتر   در فصل سنگین برف وباران ،من وشهرم هوای بهاری را استنشاق می کنیم........ در هوای شهرم قدم می زنم و فکر می کنم .......   باران در این روز ها کمتر از هرکسی به دیدن شهرم آمده ، گویا باران با تن خشکیده ی زمین ها ،چشمان ماتم زده ی انسان ها و روان مشوش آن ها بیگانه است ......بیگانه     من ودوستانم هر بار که بساط باران را پهن می کنیم ، باد  با بی رحمی تمام آن را ازجا برمی چیند وبه دور دست ها پرتاب می کند..     اما دراین هیاهوی  وِرد بارش باران و خواندن نماز آن     افرادی هستند که باران را باشهرم بیگانه ساخته اند و نگذاشتند ونمی گذارند من وشهرم مزه های اشک های باران وسرمای وجود برف را احساس کنیم   افرادی که به خاطر حفظ مال وموقعیت و...خود ما را از هم دور کردند.     به طوری که اکنون من وشهرم در اوایل بهمن ماه به جای دیدن  لباس عروس زمستان باید نظاره گر چمن های سبزی باشم که تا چند روز دیگر به خشکی می گرایند.     من ودوستانم به جای اینکه با آدم برفی های خود حرف بزنیم ، مجبوریم با تیغ های خورشید قهر کنیم اما من ازجانب دوستانم می خواهم بگویم:     ببار  باران با وجود اینکه نمیگذارند چهره ات را ببینم اما تو ببار و نسیم عشقت را مهمان چشم های شهرم کن و.......ببار باران که عاجزانه خواهان باریدنت هستم ......               ,مطلب در مورد باران ،باران،باران ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها